بدون عنوان
امشب با کلی انرژی زیاد رفتیم واسه دختر قشنگم بخاری انگری بردز خریدیم بعد شام خوردیم و بعد گل انتخاب کدی وقتی داشتیم گل کاری میکردیم بی صدا روی صندلیهای تراس دراز کشیده بودی بهت گفتم گلهای قشنگو واسه تراس تو کاشتیم وقتی میخای مشق بنویسی نقاشی بکشی منظره گلها رو ببینی ی دفعه بلند شدی بری مشقهاتو بنویسی کار من و بابا یکم طول کشید گل کاشتن و تمیز کاری پایانیش وقتی اومدم بیام پیشت توی اتاقت با یک صحنه زیبا و کم نظیر موامه شدم پشت میز تحیریت در حالت کشیدن نقاشی خرگوشی که با گوشهاش به بند لباس اویزون بود کشیده بودی و خابت برده بود این صحنه جز خاطراتیه که کم پیش میاد ازتو و کم دیده میشه و حتما در خاطرم میمونه از بابا درخواست کردم بیاد و ا...
نویسنده :
فاطیما
23:04